برآورده شد...!آن هم توسط خودت...
آرزویت را می گویم... آرزویی که شب تولدم کردی... یادت هست؟!
سال 92 را هیچگاه فراموش نمی کنم...
سالی که برای همیشه رفتی...
تو رفتی... اما بدان...
اینجا هنوز هم کسی هست که روزش را با آرزوی خوشبختیت آغاز کند...
مانند همیشه... خوشبختیت و نه داشتنت...
اینجا هنوز هم کسی هست که روز تولدت برایت نامه ای بنویسد... حتی اگر بداند هیچگاه نمی تواند آن را به تو دهد...
مانند نامه هایی که تا کنون برایت نوشته ام...
اینجا هنوز هم کسی هست که... گفتنش دیگر چه فایده ای دارد... بگذریم...
...
خوشحال باش... خوب باش... زندگی کن...
کمی بخند... حتی بیشتر!
همیشه بخند...
...
تو خوب باشی منم خوبم...
مگر معنای دوست داشتن غیر از این است؟!
...
راستی از دستت ناراحتم... نه برای اینکه چنین انتخابی کردی... نه... در این مورد نمی توانم قضاوتی داشته باشم...
ناراحتم چون انتظار داشتم حداقل قبل از رفتنت... خودت به من بگویی...
تو بدون هیچ حرفی رفتی... بی هیچ نگاهی... بی هیچ...
این تنها انتظارم از تو بود که آن هم...
...
انگار اصلا چیزی بین ما نبوده...
باشد... من هم همین گونه رفتار میکنم...
...
امیدوارم همیشه خوشبخت باشی...
خدا نگهدارت باشد همیشه...
و خداوند تنها کسیست که همیشه به قولش عمل می کند...
...
خدایا شکرت...